رایگیری جمهوری اسلامی برای تعیین جانشین ابراهیم رئیسی در حال آغاز شده است که خانوادههای دادخواه، آسیبدیدگان اعتراضات، زندانیان سیاسی و فعالان حقوق بشری، بار دیگر بر لزوم تحریم گسترده انتخابات تاکید کردهاند.
خانوادههای قربانیان سرکوب، مشارکت در «انتصاب» جمهوری اسلامی و رای دادن به نامزدهای مورد تایید شورای نگهبان را به «انگشت زدن در خون کشتهشدگان» تعبیر کردند. موضعی بیپرده که سبب ایجاد موجی فراگیر از جانب کسانی شد که بیشترین هزینه را برای عبور از جمهوری اسلامی دادهاند.
در سالهای اخیر خانوادههای دادخواه به نمادی برای ایجاد حس همبستگی، استقامت و روحیه مبارزه با جمهوری اسلامی تبدیل شدهاند. کسانی که در جستوجو عدالت، در یک مسیر پایدار و جمعی تلاش میکنند.
ایستاده پای خون، علیه فراموشی
فاطمه حیدری، خواهر جواد حیدری، از کشتهشدگان شهریور ۱۴۰۱ در اعتراض به قتل حکومتی مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد است.
این خواهر دادخواه در نوشتهای در رسانه اجتماعی ایکس، رایدهندگان را «مزدور» خواند و تاکید کرد: «ما تنها دو دسته داریم. آنها که با جمهوریاسلامیاند و آنهایی که از مردماند. دسته سومی وجود ندارد.»
او کسانی را که از رای دادن صحبت میکنند، «شریک دزد و همدست قاتل و عامل جنایت» توصیف و آنها را «پادوهای حقیر جمهوری اسلامی» خطاب کرد.
«علاج»کننده جنایت به صحنه جرم بازگشت
در میان توصیف آنچه بر خانوادههای دادخواه زیر سایه ظلم و خفقان جمهوری اسلامی گذشته، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی که بعد از انهدام هواپیمای اوکراینی با دو موشک سپاه پاسداران به گفته خودش قصد داشت ماجرا را «علاج» کند، دوشادوش مسعود پزشکیان، نامزد اصلاحطلبان بر سر مزار کشتهشدگان این جنایت رفتند تا به نقل از رسانههای داخل ایران، به آنان «ادای احترام» کنند. اقدامی که واکنش صریح و قاطع انجمن خانوادههای پرواز پیاس۷۵۲ را در پی داشت.
سوءاستفاده از نام کشتهشدگان از سوی صحنهگردانان این بازی سیاسی در حالی صورت میگیرد که شهروندان عادی و برخی فعالان سیاسی، تنها برای روشن کردن شمعی به یاد جانباختگان این پرواز دستگیر و حکم ۴۱ سال زندان برای معترضان به این فاجعه صادر شد.
حالا ظریف در حالی روی سنگ مزار یکی از ۱۷۶ کشته و یک جنین کشته شده در هواپیکای اوکراینی گل میگذارد که گویی مجرم به صحنه جنایت بازگشته است.
حیدر حیدرکنان به بچه من شلیک کردند
لیلی مهدوی، مادر سیاوش محمودی، نوجوان کشتهشده در شهریور ۱۴۰۱ است که با اشک و بغضش، قاب عکسی از نوجوان ۱۶ سالهاش در دست، گاهی دراز کشیده کنار مزار او، گاهی با دستی بالای سر و انگشتهایی به نشانه پیروزی و در روزهای اخیر، با ویدیویی که در آن مشت به سینه میکوبد و در مقابل یکی از طرفداران نظام جمهوری اسلامی فریاد میزند «حیدر حیدرکنان به بچه من شلیک کردند»، شناخته میشود.
مهدوی با انتشار تصویری از سیاوش نوشت: «به صورت غرق در خونت، یک قدم عقب نخواهم کشید.»
او با استفاده از هشتگ #تکرار_میکنند که کارزاری برای تحریم انتخابات از سوی خانوادههای دادخواه است، به عدم مشارکت در روز رایگیری تاکید کرد.
«نه» به دموکراسی فرمایشی
انجمن «خانوادههای دادخواه آبان» ۱۳۹۸ که با نام «آبان خونین» شناخته میشود، با اشاره به اینکه مردم در ۴۵ سال گذشته با «اعتراضات مسالمتآمیز، کنشهای فرهنگی و حتی گاهی با شرکت در انتخابات فرمایشی» در تلاش برای یک زندگی با کرامت بودند، با «واپسگرا» خواندن جمهوری اسلامی همراه با قتل و سرکوب، انتخابات را «دموکراسی فرمایشی» لقب داده و عنوان کردند پاسخ این خانوادهها به جمهوری اسلامی تنها یک کلمه است: «نه!»
نقش غیرقابل انکار خانوادههای دادخواه جنبشهای اعتراضی مختلف ایران در همراه کردن مردم با کنشهای اجتماعی، از خانوادههای دادخواه خاوران تا مادران پارک لاله، از خانوادههای آبان ۱۳۹۸ تا خانوادههای کشتهشده در پرواز اوکراینی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» را میتوان بهروشنی در رفتارهای اجتماعی شهروندان در سالهای اخیر مشاهده کرد.
از کمرونق شدن راهپیماییهای حکومتی، رویدادهای مذهبی و فراخوانهای بهاصطلاح خودجوش مردمی گرفته تا انزوای چشمگیر طرفداران حکومتی به سبب تغییر نگرش شهروندان، خاصه بعد از شهریور ۱۴۰۱، حاصل یادآوری مداوم این خانوادهها و نقش مهم آنها در حفظ و تقویت انگیزههای حرکتهای اعتراضی از جمله تحریم انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۴۰۲ بود.
همصدایی مخالفان جمهوری اسلامی در برابر صندوقهای رای
کنشگران، فعالان سیاسی و اجتماعی، زندانیان سیاسی از داخل و خارج زندان، گروههای بهحاشیه رانده شده دینی و مذهبی، جامعه رنگین کمانی، تشکلهای دانشجویی و دانشآموزی و چهرههای مخالف حکومت از جمله شاهزاده رضا پهلوی بهعنوان یکی از مخالفان همیشگی مشارکت در انتخابات، با وجود تفاوت نظر و دیدگاههای گوناگون درباره مسائل مختلف، برای تحریم انتخابات جمهوری اسلامی همصدا شدند.
فاطمه سپهری، از مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی که در زندان وکیلآباد مشهد محبوس است، در پیامی که در صفحه ایکس برادرش منتشر شد، جمهوری اسلامی را «دروغگوترین انسانهای اعصار تاریخ» لقب داد و اعلام کرد: «مسئولیتی را به شما محول نخواهیم کرد. ما به زودی نقطه پایان استیلایتان را رقم خواهیم زد.»
گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، وبلاگنویس جانباخته در زندان، مادری که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به نشانه همراهی با دختران ایران حجاب از سر برداشت نیز در پیامی ویدیویی، انتخابات را «نمایشی توخالی» خواند و حاصل شرکت هر شهروند در «این نمایش شوم» را، «تحکیم پایههای حاکمیت بد سیرت» عنوان کرد.
همزمان با اعلام انصراف امیرحسین قاضیزاده هاشمی و علیرضا زاکانی، دو نامزد ریاستجمهوری از جبهه اصولگرا که بیش از پیش بر این بازی سیاسی و جنگ قدرت داخلی حکومت صحه گذاشتند، لیست تحریمکنندگان این نمایش تکراری و ملالآور، طولانیتر شد.
خامنهای و دعوت به مشارکت برای سرافرازی جمهوری اسلامی
عدهای با شعار و بهانه «برای فردای ایران» در رسانههای اجتماعی در حالی بهدنبال پر کردن صندوقهای رای جمهوری اسلامی هستند که مقامات و در راس آنها علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در روزهای منتهی به هر انتخابات، زیادی مشارکت کنندگان، طولانی بودن صفهای رای و هر رای را، اعتبار و مشروعیت «نظام» جمهوری اسلامی و نشانه «اعتماد» به ساختار و کلیت آن قلمداد کرده است.
پنجم تیر ۱۴۰۳ که در تقویم شیعیان «عید غدیر» نام دارد، رهبر جمهوری اسلامی، «مهمترین اثر مشارکت بالا» را «سرافرازی جمهوری اسلامی» خواند و مشارکت کم را موجب «دراز بودن زبان ملالت دشمنان» دانست.
حالا دوباره اصلاحطلبان مانند شیوه قدیمی خود در آستانه هر انتخابات، در حال «رویا فروشی به شهروندان» هستند. رویاهایی که در حبابی دروغین، چند روزی فریبخوردگان را سرگرم میکنند. همان مردمی که در بزنگاه انتخابات، «شریف و آگاه» خوانده میشوند و بعد از آن، با کوچکترین مطالبهای برچسبهای سنگین امنیتی بر پیشانی آنها چسبانده میشود.
خانوادههای دادخواه ادوار مختلف در ایران با مرور آرمان عزیزانشان که برای آن از جان مایه گذاشتند، از پشت گرد و خاکی که نامزدها و اطرافیان آنها برای گرم کردن تنور انتخابات مورد تایید خامنهای به راه انداختهاند، بیرون آمدهاند تا رد خون وابستگان جمهوری اسلامی را تا مزار عزیزانشان، بار دیگر به همگان یادآوری کنند.
شجاعت آنها در مقابله با حاکمیت، علیرغم تهدیدها و خطراتی که با آن مواجه هستند، الهامبخش بسیاری از شهروندان برای پیوستن به اعتراضات و حمایت از حقوق بشر بوده است.
آنان تلاش کردند چهره واقعی کسانی را نشان دهند که «وقیحانه چشم بر روی آنچه در خیابانها رخ داد بستند»، کسانی که قدرت اسلحه و سرکوبشان را با نام «مطالبات مردمی» گرفتهاند، آنهایی که در مقابل چشم جهان مدعی شدند در ایران کسی بهخاطر عقیدهاش زندانی نمیشود و سعی بر «شستن دریایی از خون از صورت جمهوری اسلامی» داشتند. کارگزارانی که حالا با پوشیدن لباس «خدایان دروغ»، به کسانی دل بستهاند که «خام دعواهای خانوادگی در جمهوری اسلامی» میشوند.
شاید جان کلام خانوادههای دادخواه در مقابل کسانی که شرکت در بازی «خرید مشروعیت» برای جمهوری اسلامی و استعاره «انگشت در خون کشتهشدگان» را احساسی و گویندگان آن را با استدلال «گرفتن حق انتخاب» با جمهوری اسلامی یکی میدانند، این باشد: «ما نمایش شما را نمیپذیریم. ما بهدنبال یک دموکراسی واقعی هستیم.»