جنبش «زن، زندگی، آزادی» در کنار تمام تحولات برگشت‌ناپذیری که به همراه داشته است، مجموعه‌ای از مطالبات مدرن را به عرصه خیابان‌ها و خلوت خانه‌ها آورد که پیش از آن نه فقط از جانب حاکمیت، که از طرف عرف و جامعه نیز در محاقی از ممنوعیت‌ها، تابوها و سوءتفاهم‌ها به حاشیه رانده شده بود.

اعتراض‌های گسترده و طولانی‌مدتی که با ابراز خشم عمومی در واکنش به دخالت حاکمیت در سبک پوشش شهروندان شعله‌ور شد، دومینویی سلسله‌وار از مطالبات پیشرو را به همراه آورد که هر کدام راوی دهه‌ها و حتی قرن‌ها لایه‌های مختلف سرکوب و تبعیض بوده‌اند.

اگر چه تنوع موجود در طیف مطالبات بسیار گسترده بود، اما شعار «ژن، ژیان، ئازادی» که از همان روز مراسم خاکسپاری مهساژینا بر زبان معترضان جاری شد، معیاری از اتحاد نظر را در این جنبش اعتراضی پایه گذاشت؛ شعاری که مجموعه‌ای از مطالبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مدرن را در دل خود جای داده است.

با وجود فروکش کردن گستردگی اعتراض‌های خیابانی، نمود این مطالبات پیشرو همچنان در اصرار شهروندان بر آزادی سبک پوشش، حق تن، آزادی سبک زندگی، مقابله با آپارتاید جنسیتی و تفکیک جنسیتی، تاکید بر تضمین حقوق شهروندان ال‌جی‌بی‌تی پلاس و همبستگی گسترده‌تر با مطالبات اتنیکی و قومیتی، از جمله حق زبان و تنوع فرهنگی و بسیاری خواسته‌های دیگر ادامه دارد.

با آغاز جنبش مهسا، جنبش‌های مختلف اجتماعی ایران، از جمله جنبش‌های زنان، جامعه کوییر، دانشجویان و کارگران و طیف‌های گسترده‌تری از گروه‌های اجتماعی از جمله هنرمندان و ورزشکاران، سطحی بالاتر و پیشروتر از مطالبات خود را مطرح کردند که تا پیش از جنبش مهسا، اینچنین با قید ضرورت و در عرصه عمومی مطرح نمی‌شدند. 

آزادی انتخاب در سبک زندگی

یکی از شاخص‌ترین مطالبات مدرن در جنبش مهسا تاکید جامعه بر لزوم آزادی انتخاب سبک زندگی و برخورداری از حق زیست آزادنه و شادمانه است. پس از جنبش مهسا، بیان این مطالبات مدرن در انواع شیوه‌های نافرمانی مدنی خود را نشان داده‌اند.

اگر چه چشمگیرترین این نافرمانی‌ها خودداری زنان از تن دادن به حجاب اجباری در خیابان‌ها بود، اما تنوع این مطالبات از همان روزهای اول به همین مقدار محدود نماند.

با شروع اعتراضات، چهره خیابان‌ها و مکان‌های عمومی با حضور زنان و مردانی تغییر کرد، که از سبک پوشش مورد تایید حکومت سر باز می‌زدند. بسیاری از زنان نه‌تنها حجاب اجباری موی سر را کنار گذاشته بودند، بلکه در پوشش بدن خود نیز لباس‌هایی را انتخاب می‌کردند که پیام حق مالکیت بر تن را به عرصه عمومی می‌آورد.

در این کارزار زنان تنها نبودند و بسیاری از مردان نیز با پوشش‌های آزادانه‌تر مانند شلوارک و لباس‌های آستین رکابی، دهه‌ها چارچوب‌های تحمیلی حاکمیت برای پوشش را به چالش می‌کشیدند.

در جامعه‌ای که پیش‌تر حجاب و پوشش به عنوان «ارزنده‌ترین زینت زن» رتبه‌بندی می‌شد، این‌بار بسیاری از رهگذران در خیابان‌ها به زنانی که حجاب از سر برداشته بودند، گل و شیرینی هدیه می‌دادند.

بسیاری دیگر از شهروندان نیز در اقدام‌هایی نمادین، ابزورد بودن محدودیت‌های پوششی را که از سوی حاکمیت تحمیل می‌شود، به سخره می‌گرفتند. در ماه‌های اول خیزش مهسا، تصاویر بسیاری از مردانی در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شد که در مکان‌های عمومی مقنعه و روسری به سر می‌کردند. از سوی دیگر، بسیاری از کاربران فضای مجازی روایت‌های خود را از پوشیدن موی خود با کت، کیف یا پاکت در مکان‌ها و ادارات دولتی بازگو می‌کردند.

در جریان جنبش مهسا، بسیاری از شهروندان در اقدام‌هایی نمادین، ابزورد بودن محدودیت‌های پوششی حاکمیت را به سخره می‌گرفتند

مخالفت عمومی با حجاب و پوشش اختیاری حتی در محله‌های شهرها و مناطقی نمود پیدا کرد که عمدتا به عنوان کانون‌های فرهنگ‌های سنتی شناخته می‌شدند. صحنه آتش زدن روسری‌ها بر مزار غزاله چلابی، جان‌باخته خیزش انقلابی، در امامزاده قاسم آمل، یکی از به یادماندنی‌ترین این صحنه‌هاست.

به چالش کشیدن حجاب اجباری حتی در محافل مذهبی نیز نمود یافت. ویدیوهایی از مراسم عزاداری محرم در فضای مجازی منتشر شد که در آن نوحه‌خوان به دغدغه حاکمیت برای اعمال حجاب اجباری اعتراض می‌کند. همچنین حضور دختران بی‌حجاب در دسته‌های عزاداری محرم یکی دیگر از بروز این مخالفت‌ها در لایه‌های مذهبی جامعه بود.

ورزشکاران و هنرمندان

پس از جنبش مهسا، بی‌سابقه‌ترین سطح اعتراض هنرمندان و ورزشکاران به سیاست‌های حاکمیت در عرصه‌های علنی شکل گرفت. هنرمندان و بازیگران بسیاری که حجاب اجباری را از سر برداشته بودند، با اظهارنظرهایی بی‌سابقه اعتراض خود را به سیاست‌های حاکمیت در ارتباط با حریم خصوصی و سبک زندگی شهروندان ابراز کردند و به قیمت به خطر افتادن زندگی حرفه‌ای خود و پیامدهایی همچون بازداشت، ممنوعیت از کار و ممنوع‌التصویر شدن، با معترضانی که خواستار تغییر حاکمیت بودند، ابراز همبستگی کردند.

هنرمندان سرشناسی همچون کتایون ریاحی، ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، گلاب آدینه، افسانه بایگان و بسیاری دیگر از هنرمندانی که در دهه‌های اخیر در خاطره جمعی ایرانیان چهره‌هایی شاخص از فرهنگ و هنر شده‌اند، با به خطر انداختن امنیت فردی و جایگاه حرفه‌ای خود، به صف جنبش آزادی‌خواهی مردم پیوستند.

ساخت ‌ده‌ها فیلم بدون حجاب اجباری در داخل ایران که به دلیل مجوز نگرفتن در داخل کشور، در جشنواره‌های بین‌المللی به نمایش درآمدند، یکی دیگر از جهش‌ها در عرصه‌های فرهنگ و هنر بود.

پس از خیزش مهسا موجی نو موسوم به سینمای زیرزمینی با فیلم‌های بدون مجوز و بدون حجاب آغاز شد.

تیر ماه امسال، ضیاء هاشمی، تهیه کننده سینما، با بیان اینکه «فیلمسازی الان قابل کنترل نیست، می‌شود فیلم ساخت و کسی متوجه‌اش نباشد»، گفت: «۳۴ فیلم ساخته شده بدون حجاب و بدون مجوز در ایران ساخته شده که به جشنواره‌های برلین و کن رفته‌اند.»

ورزش نیز که پیش‌تر در مقایسه با سایر حوزه‌ها، اصطکاک فرهنگی و سیاسی کمتری با حاکمیت نشان می‌داد، به عرصه‌ای بی‌سابقه برای اعتراض به دخالت حاکمیت در سبک زندگی مردم تبدیل شد.

علاوه بر فهرست بلندبالای ورزشکارانی همچون علی کریمی، علی دایی، وریا غفوری و بسیاری از قهرمانان شاخصی که با موضع‌گیری‌های علنی و اعلام همبستگی با معترضان در مقابل حاکمیت جبهه‌گیری کردند، حضور بی‌حجاب ورزشکاران زن در رقابت‌های ورزشی، نقطه عطفی را در مطالبات جامعه ورزشی کشور رقم زد.

در نظرسنجی ایران‌اینترنشنال، مخاطبان الناز رکابی را که در مسابقات سنگنوردی قهرمانی آسیا بدون حجاب اجباری شرکت کرده بود، به عنوان برترین ورزشکار مردمی در سال ۱۴۰۱ انتخاب کردند.

حضور بدون حجاب تیم ملی موی‌تای زنان ایران در رقابت‌های قهرمانی آسیا در تاشکند ازبکستان نیز یکی دیگر از صحنه‌های به یاد ماندنی نافرمانی مدنی ورزشکاران بود.

رقص و آواز؛ ابزاری برای اعتراض

در حالی که پیش از جنبش مهسا نیز، انتشار فیلم‌های مختلف رقص دسته‌جمعی زنان و مردان در مکان‌های عمومی، از خواست جامعه برای شکستن مرزهای تفکیک جنسیت و ارزش دادن به سبک زندگی آزادانه و شادمانه خبر می‌داد، با شروع جنبش «زن، زندگی، آزادی»، رقص و موسیقی به ابزاری گسترده‌تر برای مبارزات آزادی‌خواهانه تبدیل شدند.

خلق گسترده ترانه‌ها و سرودهای انقلابی که بر سر زبان‌ها افتاد و به نمادهای همبستگی تبدیل شد، در سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی بی‌سابقه بودند و جهانی شدن نام موسیقی‌دان‌هایی همچون توماج صالحی، مهدی یراحی و شروین حاجی‌پور، یکی از شاخص‌ترین دریچه‌ها برای انتقال پیام مطالبات آزادی‌خواهانه مردم ایران به جامعه بین‌المللی شد.

فیلم‌های رقص معترضان جان‌باخته در خیزش انقلابی، از جمله خدانور لجه‌ای، معترض کشته‌شده در زاهدان، به نمادی دیگر برای مبارزه تبدیل شدند و رقص‌های دسته‌جمعی معترضان در خیابان‌ها، انتشار فیلم‌ رقص‌های دسته‌جمعی کاربران فضای مجازی، از جمله رقص دختران اکباتان، شکلی جدید از اعتراضات را در تاریخ جمهوری اسلامی به تصویر کشید.

جهش سطح مطالبات جنبش‌ها

جنبش مهسا، جنبش‌های اجتماعی دیگر را دچار تحولی تاریخی کرد و جنبش‌های پرسابقه‌ گروه‌هایی همچون زنان، دانشجویان و افراد کوییر با بیان علنی مطالباتی پیشروتر و در اولویت قرار دادن این خواست‌ها، ساختاری تازه به خود گرفتند و به یکدیگر نزدیک‌تر شدند.

در حالی که به دلیل فضای امنیتی ناشی از سیاست‌های جمهوری اسلامی، بحث‌هایی همچون حجاب و پوشش اختیاری و حق تن و آزادی سبک زندگی در مطالبات فعالان زن داخل کشور به صورت علنی و فراگیر مطرح نمی‌شد، جنبش زنان داخل کشور این بار بدون درنظر گرفتن ملاحظات امنیتی، این مطالبات را به صورت علنی در صدر خواسته‌های خود آورده‌اند.

جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌پلاس نیز که وجودش در ایران تا حد حکم اعدام و حدود شرعی بسیار خشونت‌بار جرم‌انگاری شده و حاکمیت و حتی جامعه ترکیبی توامان از رویکرد سرکوب و انکار را در ارتباط با این بخش از جمعیت کشور در پیش گرفته است، پس از خیزش مهسا به شکلی بی‌سابقه و تاریخی پا به عرصه علنی گذاشت و از لزوم تضمین حقوق انسانی خود گفت.

پس از انتشار اولین تصویر از بالا رفتن پرچم رنگین‌کمان در یکی از خیابان‌های آمل در آبان ۱۴۰۱، کمپین موسوم به «موج رنگین‌کمان» را‌ه اندازی شد. در پی آن تصاویر بسیاری از بالا رفتن پرچم رنگین‌کمان در نقاط مختلف کشور و بوسه‌های افراد کوییر در مکان‌های عمومی و شعارنویسی در حمایت از جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌پلاس منتشر شد و این قشر به حاشیه رانده شده جامعه ایران در فضاها و مباحثات مختلف به طرح مطالبات خود پرداختند.

در حالی که تا پیش از خیزش ژینا، برگزاری رژه افتخار کوییرهای ایرانی در شهرهای مختلف جهان مرسوم نبود و تنها چند مورد از حضور گروه‌های ایرانی در رژه‌های افتخار به ثبت رسیده بود، کوییرهای ایرانی در رژه افتخار سال ۲۰۲۳ هم‌زمان با خیزش ژینا، این رژه را در شهرهای مختلف جهان، از جمله در تورنتو، ونکوور، مونترال، اوتاوا، لس‌آنجلس، پاریس، آمستردام، برلین، هامبورگ، استکهلم و بسیاری نقاط دیگر با شعار «زن، زندگی، آزادی» برگزار کردند.

در همین سال، رژه افتخار کوییرهای ایرانی و متحدان در تورنتو در روز چهارم تیرماه ۱۴۰۲ به عنوان بزرگ‌ترین رژه افتخار تاریخ جنبش کوییر ایران تا آن روز، در خاطره جنبش مدنی ایران به ثبت رسید.

مجموعه این تلاش‌ها باعث شد، تشکل‌ها و چهره‌های شاخص سیاسی ایران در حمایت از حقوق جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌پلاس در سپهر سیاسی پس از جمهوری اسلامی به صورت علنی اعلام موضع کنند. یکی از شاخص‌ترین این اعلام مواضع در منشور مطالبات حداقلی ۲۰ تشکل صنفی و مدنی مستقل و غیردولتی ایران در روز سه‌شنبه، ۲۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ بود که در بند چهارم آن به صراحت درباره لزوم به رسمیت شناختن حقوق جامعه کوییر ایران صحبت شده است.

جنبش دانشجویی نیز که در سال‌های حاکمیت جمهوری اسلامی عمدتا گفتمان خود را در دوگانه بسیج-انجمن اسلامی محدود و گرفتار می‌دید، با خیزش «زن، زندگی، آزادی» وارد فصل نوینی از مطالبات خود شد.

با شروع خیزش مهسا، دانشگاه‌ها تا ماه‌ها بار تداوم اعتراضات را به دوش می‌کشیدند، دانشگاه‌هایی که در آن دانشجویان دختر بدون حجاب اجباری و بی رعایت تفکیک جنسیتی دست در دست دانشجویان پسر ماه‌ها به اعتراضات خود ادامه دادند.

در خیزش مهسا، دانشجویانی که بخش اعظم آنها را شهروندان نسل زد (جن زی) با دیدگاه‌های مدرنشان، تشکیل می‌دادند تصویری بسیار متفاوت از سایر اعتراضات دانشجویی در دهه‌های گذشته را ترسیم می‌کرد و از پوست‌اندازی جنبش دانشجویی و حرکت آن به سمت خواسته‌هایی بسیار پیشروتر خبر می‌داد.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

خبرها
خبر ورزشی
سیاست با مراد ویسی
خبرها

شنیداری

پادکست‌ها